خاطره ای ازمادربزرگوارشهیدمصطفی صدرزاده :: صدرعشق

صدرعشق

شهیدمدافع حرم مصطفی صدرزاده

صدرعشق

شهیدمدافع حرم مصطفی صدرزاده

صدرعشق

این وبلاگ درمورد شهیدمدافع حرم مصطفی صدرزاده ساخته شده است
برای شادی شهدای مدافع حرم صلوات

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

خاطره ای ازمادربزرگوارشهیدمصطفی صدرزاده

اردیبهشت ۹۴ مصطفی مجروح در بیمارستان بود .                                                                                                                                             

قبل از ظهر بود و وقت ملاقات نبود، نمی تونستم تا ساعت ۲ صبر کنم،  رفتم داخل اتاقش دیدم مصطفی داره میره ملاقات همرزماش،  گفتم کجا میری عزیزم ؟ گفت: مامان توی اون بخش مجروح آوردن،  می خوام برم پیششون ، گفتم با این وضعیتی که  داری؟ بذار همراهت بیام .
گفت : اذیت میشی ، احساس کردم راحت نیست، با هم همراه شدیم تا دم در همراهیش کردم و  دم در ایستادم تا بیاد بیرون بعد با هم برگشتیم.از اینکه می توانست بره ملاقات مجروحین خدا رو شکر می کرد،  وقتی می گفتم باید استراحت کنی ، می گفت : مامان نمی دونی وقتی میرم بهشون سر میزنم چقدر  خوشحال میشن ، چون اینجا غریب هستند و کسی رو ندارند . انقدر بهشون محبت می کرد که موقع ترخیص اشک تو چشمانشون جمع می شد.

((نمی دونم با این فراغ ابدی چه باید کرد.))


  • فدایی حرم حضرت زینب سلام الله علیها

سیدابراهیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی